به گزارش شهرآرانیوز؛ «همهچیز به دو سال گذشته برمیگردد؛ درست همان زمانی که مزد سالها تلاشم را گرفتم و مدیر بخشی از یک اداره معتبر شهری شدم. در همان گیرودار شرایط ازدواجم با سعید هم جفتوجور شد. بیانصافی بود بهخاطر این همه نعمت، خدا را شکر نکنم. دلم میخواست زمان بایستد و روزگار شادمانیهایمان همینطور ثابت بماند. اما روزهای دنیا همیشه تلاطم و بالاوپایین دارد و ما هم مستثنا نبودیم؛ فقط چند ماه از زندگی مشترکمان میگذشت.
روزی را که دو خط قرمز روی دستگاه بیبیچک (کیت خانگی بارداری) نشست، هیچوقت از خاطر نمیبرم. برخلاف همه مادرها وقتی تست بارداریام مثبت شد، انگار بدترین خبر دنیا را شنیدم. تا یک هفته سکوت کردم و حرفی نمیزدم. فکر میکردم حالا که بخت یارم شده است و موقعیت کاریای که سالها برایش زحمت کشیده بودم پیش آمده است، وقت مادر شدن نیست. ولی خدا که بخواهد، میشود و من مادر شدم».
«سامان» حالا همه دنیای مریم است. مریم خجالت میکشد بگوید برای سقط او چه کارهایی کرده است. وقت تعریف کردن، سرش را پایین میاندازد: «روزی چندبار کیسه برنج پنجکیلویی را سه طبقه بالاوپایین میآوردم. هرچه وسیله سنگین بود، حرکت دادم. دمکرده زعفران جزو وعدههای غذاییام شده بود، فقط شانس آوردم که سعید با تزریق آمپولی که میگفتند جنین را بهصورت تضمینی سقط میکند، مخالفت کرد. همه اینها تا زمانی بود که صدای تپش قلبش را نشنیده بودم. بعد از شنیدن ضربان قلب کوچک آرن، انگار دنیا قشنگتر شده بود».
البته پایان این روایت برای همه خانمهایی که ناخواسته باردار میشوند، به همین قشنگی نیست؛ مادر شدن ورود به دنیایی جدید با دغدغههای تازه است که برخی حاضر نیستند زیر بار آن بروند و درمیان آنها، کسانی پیدا میشوند که از سر ناآگاهی، تصمیم به از میان برداشتن جنین میگیرند. گفتن روایتها از ما و قضاوت کردن با شما.
نسترن همان ماههای اول بارداری به آن پایان داده است؛ البته به قول خودش تا پای مرگ رفته و برگشته است. تعریف میکند: من و امیر با وجود مخالفتهای زیاد به هم رسیدیم. چند ماه از عقدمان میگذشت که احساس کردم حالم خوب نیست. تصور کردم علتش به هم ریختن هورمونهای زنانه است تا اینکه نفهمیدم چه اتفاقی برایم افتاد و از هوش رفتم و چشم هایم را روی تخت بیمارستان باز کردم.
پزشک به مادرم گفته بود باردار هستم. نمیدانید توی آن اوضاع واحوال، چقدر این حرف همه چیز را به هم ریخت! در خانواده سنتی ما این موضوع واویلاست. از زمانی که دقیق متوجه شدم چه اتفاقی افتاده است، دنیا روی سرم خراب شد. خانوادهام با من و همسرم قهر کردند و ما مجبور شدیم دربه در دنبال دارویی بگردیم که آبروی خانواده مان را بخرد. یک آمپول، مرا تا مرز مرگ برد و خواست خدا بود که برگردم، اما فرزندم را از دست دادم.
فعالیت مدیران و عوامل مؤثر در بسترهای مجازی معرفیکننده افراد و مراکز مشارکتکننده در سقط غیرقانونی جنین، ممنوع است و حسب مورد، متخلفان به پرداخت جزای نقدی معادل دو تا پنجبرابر عواید حاصل از ارتکاب جرم، محکوم میشوند.
زهره، اما ماجرای تلخ تری را تعریف میکند که مربوط به چند سال گذشته و البته حادثهای تکان دهنده است. او خانه دار است. شیرین زبانیهای فاطمه که چهار بهار از زندگی اش میگذشت، به فکرش انداخت که حلاوت داشتن یک فرزند دیگر را هم بچشد. خانواده همسرش تعصب زیادی روی داشتن فرزند پسر دارند. زهره این موضوع را تاحدی میدانست و نگران بود که دومی هم دختر شود.
اما گمان نمیکرد وقتی همسرش از جنسیت جنین مطلع شود و بفهمد دومین فرزندشان هم دختر است، تا این اندازه پافشاری کند و بخواهد که او را به هر قیمتی که هست، سقط کند. زهره عبارتی از همسرش را به زبان میآورد که از گفتنش هم شرم دارد: «شرش را بکن!».
«توی آن اوضاع واحوال ماههای اول حاملگی، افتادم دنبال دارو. تمام عطاریهای پنجراه پایین خیابان را رفتم. کارم شده بود خریدن انواع دارو و قاتی کردن و جوشاندن و خوردن آن ها؛ از یک سیر گرفته تا مقادیر بیشتر. به خونریزی افتادم و در بیمارستان بستری شدم، اما بچه نیفتاد.
به همسرم گفتم من از خدا خجالت میکشم که توی کارش دخالت میکنیم. او هم تقصیری نداشت؛ باور خانواده اش بود. خلاصه زهرا هم به دنیا آمد، اما بیمار. چند سال است روزگار نگذاشته آب خوش از گلوی ما پایین برود و من و همسرم پشیمانیم. همین را دارم بگویم و تمام!».
سقط جنین قبل از دمیده شدن روح، در صورت مشقت فوقالعاده و غیرقابل تحمل در نگهداری یا بزرگ کردن طفل ناقصالخلقه برای والدین یا خوف مرگ مادر، جایز است. سقط جنین پس از دمیده شدن روح، مطلقاً حرام است. مگر با استمرار بارداری، حیات مادر و جنین هر دو تهدید شود و نجات زندگی طفل به هیچ وجه ممکن نباشد، ولی نجات زندگی مادر فقط با سقط جنین ممکن باشد.
یکی از چیزهایی که هر روز تمرین میکنم، درک احساسات طرف مقابلی است که با من حرف میزند. اما صحبتهای رخساره که کارشناسی ارشد علوم اجتماعی دارد، برایم قابل درک نیست. او میگوید: سه فرزند داریم؛ خانواده من و همسرم به داشتن یک یا دو فرزند اکتفا میکنند و این را نشانه باکلاسی میدانند. وقتی متوجه شدم یک توراهی دیگر داریم، هر دو شوکه شدیم.
خودمان هیچ مشکلی نداشتیم و بیشتر به خاطر حرف اطرافیان و خجالت از واکنشهای آنها به دنبال سقط او بودیم. این شد که من افتادم دنبال روشهای علمی و معتبر سقط، اما به این نتیجه رسیدم که شاید آثار جبرانناپذیر آن، بدتر باشد و به همین دلیل منصرف شدم.
سازمان پزشکی قانونی، مسئول تشکیل پرونده برای پدران و مادرانی است که قصد سقط جنین را دارند و پزشک سازمان هم متولی بررسی مستندات و تکمیل جزئیات پرونده است. آمار دقیقی درمورد میزان جنینهای سقط شده وجود ندارد و روابط عمومی اداره کل پزشکی قانونی استان هم از ما میخواهد که گزارشمان بدون آمار و ارقام باشد.
ازسوی دیگر، گفتههای متخصصان پزشکی در حوزه زنان، درباره اینکه روزانه هزار سقط جنین در ایران رخ میدهد، یک فاجعه را گوشزد میکند. همین طفره رفتن از دادن آمار در این حوزه که مشخص نیست به چه علتی است، کار را برای منابع تحقیقاتی سخت میکند، با این حال اعلام هزار سقط جنین روزانه در کشور، نشان از این دارد که قوانین سفت و سخت هم مانع از تصمیم برخی خانوادهها برای پایان زندگی فرزندشان نیست و به نظر، «شی ءانگاری جنین»، مهمترین دلیل این مسئله است.
منو برای مادران، باز است و گزینههای متفاوتی مقابل آنهاست که به هر دلیلی تصمیم به پایان دوره بارداریشان گرفتهاند؛ از پیشنهاد روشها مدرن پزشکی گرفته تا خوردن دم نوشها و داروهای گیاهی. بین گپ وگفتها با مادرها به ویژه آنها که سنتی ترند، غالبا حرف از عطاریها و داروهای گیاهی برای انجام این کار است؛ گیاهانی که ترکیبات خاص خود را دارند و پیدا کردنشان خیلی سخت نیست.
برای یافتن این داروها و آگاهی از وضعیت این بازار، شال وکلاه میکنم و با یک گزارش میدانی، کار را پی میگیرم. مقصد همان نشانی است که از دیگران گرفتهام. گفتوگو با صاحبان عطاری را با چهرهای مستأصل و با این توضیح شروع میکنم: «باردارم و پای آبرویم درمیان است و باید خیلی زود از این قضیه نجات پیدا کنم».
چند مغازه اول، «نه» بلند و غلیظی میگویند؛ به این معنا که در این باره نمیتوانند کمکی کنند. برخی هایشان بد نگاهم میکنند و بعضیها هم راهنمایی میکنند که «اگر تا این حد ضرورت دارد، فقط داروهای شیمیایی و به خصوص قرص ﻣﯿﺰوﭘﺮوﺳﺘﻮل کمکم میکند». اما برخیها به نظر دل رحمتر میآیند و دوست دارند کمکمان کنند؛ یکی از آنها خانم سن وسال داری است که میگوید: اگر ماههای اول است، با ریشه درخت توت، میتوانم کاری انجام دهم. بعد هم حنا را تجویز میکند تا به صورت مرتب با آب مخلوطش کنم و روزی چند قاشق از آن بخورم.
مصرف کوهوش آبی و کوهوش سیاه به همراه دم کرده تخم شوید را صاحب عطاری دیگری تجویز میکند، اما با طرح تقاضا هیچ کدام حاضر نمیشوند آن را بفروشند؛ چون میگویند که برایشان پیگیری قانونی دارد. «پاپایای کال و نرسیده» حتما ما را به مقصودمان میرساند؛ این سفارش یکی دیگر از عطاران آن حوالی است که بلافاصله میپرسد ماه چندم بارداریام است.
دستپاچه میشوم و بریده بریده جواب میدهم هفته دهم. برای بیرون آمدن از مغازه عجله دارم که پیشنهاد عجیبی میدهد: «نگهش دار؛ خریدار برایش زیاد است». برمی گردم تا جوانب دیگر موضوع را پیگیری کنم.
علی زنگنه، وکیل پایهیک دادگستری و پژوهشگر مقطع دکتری جزا و جرمشناسی، است.
او میگوید: مطابق تبصره ماده ۳۰۶ قانون مجازات اسلامی، اگر جنین قبل تولد صدمه ببیند و زنده متولد شود و بعد از تولد، صدمه واردشده در دوره جنینی، موجب نقص یا مرگ نوزاد شود، موضوع تابع احکام مربوطبه مجازات قصاص است؛ البته اگر در این مورد، مرتکب سقط جنین، پزشک ماما یا داروفروش باشد، به دو تا پنج سال حبس و ابطال پروانه فعالیت و پرداخت دیه محکوم میشود و اگر غیر از این باشد، افراد به شش تا یک سال حبس و پرداخت دیه محکوم هستند.
زنگنه این موضوع را هم یادآوری میکند که: اگر استفاده از دارو یا وسایل سقط جنین بهصورت گسترده باشد، مجازات سنگینی ازجمله مجازات فساد فیالارض یا حبس ۱۵ تا ۲۵ سال در انتظار مرتکبان است.
متخصصان تأکید میکنند که زوجین اگر تبعات و عوارض روانی و جسمی ناشی از سقط جنین را بدانند، هرگز دست به این کار نمیزنند یا لااقل مراقب خواهند بود که گرفتار بارداری ناخواسته نشوند. مسئله این است که بسیاری از زنان و مردان درباره عواقب سقط، آگاهی کافی ندارند و تصورشان این است که تنها یک موجود را دور میاندازند و تمام میشود.
دکتر صدیقه آیتی، متخصص زنان و زایمان، صحبت را با اشاره این موضوع شروع میکند که به طور میانگین روزانه هزار سقط جنین در کشور گزارش میشود که آمار نگران کننده و هشداردهندهای است و شاید علتش این باشد که مادران و سایر افراد جامعه به غلط تصور میکنند جنین تا قبل از چهارماهگی یک شیء است نه انسان. این باور در طول سالها جا افتاده و به شدت غلط است.
دکتر آیتی، باور اشتباه دیگری را که بین مردم جا افتاده است، پیش میکشد و میگوید: یکی از شایعاتی که در این زمینه وجود دارد، این است که سقط جنین به دنبال بارداریهای پیش بینی نشده و به اصطلاح عامه، «روابط نامشروع» رخ میدهد، درحالی که مطالعات نشان میدهد ۹۳ درصد سقطها در شاکله خانواده و با تصمیم همسران انجام میشود. متأسفانه نتایج آمارها، نمایانگر این واقعیت تلخ است که اصلیترین علت سقطها در درجه اول، فرزندنخواهی است و اولویت دوم، مسائل اقتصادی را شامل میشود.
او ناآگاهی بانوان را درباره موضوع سقط جنین، گوشزد میکند و میگوید: متأسفانه بانوانی که باورهای اعتقادی محکمی هم دارند، ظاهرا از این موضوع آگاه نیستند؛ جدا از آسیبهای جسمی و روحی که سقط جنین به دنبال دارد، از زمانی که لقاح انجام میشود، آن نطفه حکم یک انسان را دارد و به لحاظ شرعی، از بین بردنش گناه است. برخیها گمان میکنند تا زمانی که روح در او دمیده نشده است، میتوانند به دلخواه خود و به دلایل غیرموجه، قصد جان جنین را بکنند، درحالی که این باور اشتباه است.
متخصص زنان و زایمان کشورمان توضیح میدهد: سقط جنین حتی اگر در یک شرایط مناسب و مطلوب انجام شود، پروسهای خطرزا برای مادر و جنین است و به همین دلیل، طبق آیین نامههای سازمان جهانی بهداشت، بهترین راه این است که از بارداریهای ناخواسته جلوگیری شود که منجر به سقط جنین حتی در شرایط مطلوب هم نشود؛ چراکه این امر ممکن است باعث مرگ ومیر مادران به طور بالقوه شود و هرچه سن بارداری بیشتر باشد، عوارض ناشی از آن نیز جدیتر و خطرناکتر است.
صدمه زدن به دستگاه تناسلی زن، خونریزی زیاد، پاره شدن رحم، عفونت لولههای رحمی و عفونت دستگاه تناسلی و لگن، برخی از این عوارض است و احتمال دارد منجر به ناباروری همیشگی مادر شود. به گفته دکتر آیتی، سقط جنین، برخی عوارض دیررس هم دارد که مهمترین آن ها، اختلالات روحی و روانی به خصوص افسردگی و همچنین احتمال صدمه دیدن سیستم باروری زن و نازایی دائمی است.
او ادامه میدهد: با هر سقط جنین، احتمال اینکه در بارداری بعدی هم جنین سقط شود، خیلی زیاد است. در خیلی از بارداری ها، شدت خونریزی ممکن است تهدیدکننده جان مادر باشد. در خیلی از خانمها ممکن است منجر به کورتاژ شود و خود کورتاژ، عوارضی نظیر نازایی برای مادر ایجاد می کند.